برای رمی روز سوم، اول بنا بر این بود که بعد از اذان ظهر چادرها را به مقصد جمرات ترک و بعد از رمی، پای پیاده برگردیم هتل. یعنی علاوه بر منا، در داخل شهر هم دور و بر سه کیلومتر در گرمترین ساعت روز باید پیاده میآمدیم.
به تمهیدِ حاج محمدِ مدیر، بعد از اذان صبح رفتیم برای رمی و برگشتیم به چادرها و منتظر که ظهر شود و با اتوبوس برگردیم شهر. یعنی شبش رفت و از مدیر ایرانیِ منا درخواست خودرو کرد برای برگرداندن زوار.
اتوبوس حوالی دوی بعدازظهر بود که رسید. قطعا از مسیر مستقیم نمیشد برگشت و همه مسیرها به سمت شهر یکطرفه و پیاده راه شده بودند و علیالاجبار، منا را به مقصد عرفات دور زدیم و انداختیم در جادهی طائف و بعد جاده قدیم جده و دور زدیم ازدحام و ترافیک را و بعد از سه ربع ساعت درست از مسیر خلافِ هتل، در یکی از انتهائیترین محلات شرق مکه (ریع ذاخر) آمدیم جلوی هتل بی ذرهای استشمام گرمی ظهر داغ مکه و عرقریزی. از لابلای محلات قدیمی و خانههای بینظم و نسق بنا شده در دل کوههای سنگی که معلوم بود صاحبانشان مردمانی فقیرند و ربطی به محلات مجلل و هتلهای مجهز محلات اطراف بیت ندارند.
و کاروانهای هم هتلِ ما یا پیاده آمده بودند با هزار مکافات و عصر رسیدند یا با اتوبوس و با هزار والذاریات و با هشت ساعت ماندن در ترافیک عزیزیه و شب رسیدند؛ خسته و نالان و عصبی.
خدایش پدر حاج محمدِ مدیر را بیامرزد که ما را از وحشت گرمای سوزان ظهرگاهیِ مکه رهانید. گرچه به رسم مألوف، بودند کسانی که نق میزدند ما در جاده جده چه میکنیم و حالا برسیم هتل میبینید که اردبیلیها قبلتر از ما رسیدهاند و الخ… .
جلوی هتل و در مسیر دیدم که در چند جا آب خنک و آبمیوه و مایعات خنک پخش میکنند بین مردم. به رایگان. چیزی که در حج قبلی نظیرش رایده بودم. و نه انگار که این یک قانون کلیست در عربستان که؛ هیچ چیز رایگانی در حج نداریم!
و فرق دیگری که دیدم، تمیزی نسبی معابر منتهی به جمرات بود. سالهای قبل، وقتی میرفتی برای رمی روز سوم، مسیر آن چنان از بطریهای خالیِ آب اشباع بود که به سختی میشد آسفالت کف خیابان را دید. اما امسال، عوامل نظافتی بیشتر بود و سعی بر این بود که تمیزی محسوس باشد.
الغرض، دیدن کامیونهای یخچالداری که مایعات خنکِ رایگان در مسیر بازگشت حجاج توزیع میکردند و عمدتا مال موسسات خیریه بودند، باز یاد کربلای امام شهید و پیادهروی اربعین و مواکب و احسان و اطعام را در دلم زنده کرد و یادم افتاد که دوستی میگفت؛ باید روز عرفه و در صحرای عرفات، از خدا بخواهی که رزق زیارت اربعینت را نَبُرد… . آمین.