سوالِ تکراریِ قریب به اتفاقِ میهمانهائی که برای تجدید دیدار و دیده بوسی آمده بودند، نحوهی برخورد سعودیها و نحوهی تدبیر حجِ امسال بود. خاصه با آن جوِ منفیِ قبل از سفر و احتمالِ هزار جور خطر و بلا و کمینِ مجدد سعودیها!
آن عکسِ معروف که دست به دست چرخیده بود در شبکهی مجازی-روسیِ تلگرام هم موید و مُشَدّد این سوال بود که آیا آن عکس ساختگی و فتوشاپی بود یا نه، واقعا امسال سعودیها مایه گذاشته بودند برای حاجیان ایرانی؟
لابلای جواب تکراریای که به میهمانان غیر تکراری میدادم و میگفتم که حج امسال به لطف خدا و برکتِ نظر حقِ امام عصر علیهالسلام، حج بانشاط و پرفایده و کمحاشیهای بود، دیدم که یکی از میهمانهای مثل خودم ساده دل، زل زده بهم و وقتی دید که متوجه قفلِ نگاهش روی خودم شدهام، به تحیر و از سر سادگی گفت: «ولی آدم باورش نمیشود که برگشته باشی!» که یعنی به کل امیدی به بازگشت تو باقیِ حاجیها نداشتیم و حالا که برگشتهای، اتفاقی غیرمنتظره واقع شده و پیشبینی ما و نقشههای پیشیابیِ هواشناسی حاکی از این بود که برنگردید و آنجا بلا و ابتلائی سرتان بیاید که نمیدانم کجای کار لنگ بوده که نیامده!
البته مکه هم که بودیم، تا تقّی به توقّی میخورد، دلِ همهی حاجیها هُرّی میریخت پائین که الان است که پلیس سعودی بریزد و سر همه را گوش تا گوش بِبُرد… . یادم نمیرود استرسِ پیرترین حاجیِ کاروان را که شب عرفه وقتی قبل غروب خانمها را فرستادیم عرفات و منتظر شدیم غروب شود و آقایان را راهی کنیم و برگشتن اتوبوس یکی دو ساعتی دیر شد و دل پیرمرد هزار راه رفت که لابد تا الان زنِ مرا همراه باقی زنها، طی تصادفی ساختگی در مسیر عرفات کشتهاند و الان دارند صحنهسازی میکنند برای طبیعی جلوه دادن اتفاق و اگر نه چنین است، چرا اتوبوس هنوز برنگشته! و تا نرفتیم عرفات و تا نرفت چادر خانمها و تا زنش را ندید که فارغ از کُون و مکان، خوابیده و خرناس میکشد، یقینش حاصل نشد که عیالش به همراهِ چهل و سه زنِ دیگر کاروان، در تصادفی ساختگی در مسیر مکه به عرفات، کشته نشدهاند!