به جرأت میشود گفت که راهپیمائی میلیونی اربعین، بزرگترین اجتماعِ مذهبی فرهنگی اجتماعی جهان است. پدیدهای که نظیر آن را در مقیاسی بسیار کوچکتر و در مدتی به مراتب کمتر، در صحرای منا و سه روزِ رمیِ جمره میتوان شاهد بود.
مدیریتِ آن همه آدم از حیث اسکان، تغذیه و بهداشت و امنیت در مساحتی به آن فراخی در بیابانی که هیچ در و پیکری برای آن تصور نمیتوان کرد، کار یک دولت و دو دولت و یک ستاد و ده ستاد نیست و نمیتواند باشد.
گنجاندنِ آن همه آدم، در روز اربعین در پهنهای کوچک در بینالحرمین و خیابانهای اطراف آن، با هیچ ضرب و تقسیمی قابل محاسبه نیست و فقط و فقط و فقط اسمِ معجزهی برکتِ حسینی میتوان روی آن گذاشت.
اصلا اربعین، تمثیلی از اعجاز خارقالعادهی امام شهید است که مردمان فراخی و راحتی و برکتِ زندگی زیر سایهی امام را به چشم خود ببینند و تجربهاش کنند.
الغرض، وقتی پای سرانگشت همیشه معجزهگرِ امام وسط است و همت و حضورِ مردم و وقتی که این شور عظیم و بیبدیل به ارادهی امام شکل گرفته و با همت مردمان براه افتاده، دولتی کردن آن و بخشنامه صادر کردن برایش، بدترین اقدام ممکن است!
مگر تا قبل از این، که این جمعیت میلیونیِ خودجوش راه میافتادند سوی کربلا، کسی از دولتیها و حکومتیها، تدبیری برای تأمین آب و غذای زائران کرده بود و مگر کسی از آن همه زائر ِسرگشته و شیدا، بیآب و غذا و تشنه و گرسنه ماند؟
حالا بخشنامه صادر کردن و چاپِ قبضِ مشارکت برای برپائی فلان موکب و توزیعش در مدارس و اجبار دانشآموزان به مشارکت در این کار خیر و جمع کردن پول از محل اعتبارات دستگاههای دولتی، بدترین ضربهایست که میشود به این حرکت مردمی وارد کرد.
بلائی که لنگهی آن را سالها قبل بر سر حرکت کاروانهای راهیان نور آوردیم و برکت و صفا و اخلاص را از سرزمینهای مقدسی که روزگاری به خون شهدا مطهر شده بود بردیم.
کسی که تجربه یک بار حضور در همایش اربعین را داشته باشد میداند که عراقیها – که درود خدا بر اخلاص و عملشان باد – بیریا و خالص، هر آنچه در توان دارند را میآورند پای کار و کمترین امکانی از دولت برای برپائی مواکبشان نمیگیرند. و اخلاصشان تا آن حد است که کسی به فکر چشم و هم چشمی با موکب مجاورش نیست و هیچ کس از آوردهاش شرم ندارد؛ چه بسیارند مواکبی که هر روز ده میش در آن سر میبُرند در موکب مجاورشان فقط آب خنک گذاشتهاند برای زائران تشنه. بیآنکه صاحب موکب از نداریش شرم حضور داشته باشد… .
حیف است با دولتی کردنِ حضورمان و با تزریق روح چشم و هم چشمی و تکاثر، آن حرکت بیبدیل را از راه به در کنیم… .