روز پدر آسمانی ام

Sobh(2949).jpg
الان دقیقا کجائی؟
الان ساعت بوقت بهشت چندست؟
یعنی من وقتی سلام می کنم ، فرشته ، تا کجا سلام مرا بالا می اورد که برساند بدستت ؟
یعنی من باید رو به کدام طبقه آسمان کنم تا ببینمت ؟
می دانی که … روزها برایم سخت است که بی تو می آیند و می روند و من هر روز تو را نمی بینم.
می دانی که امروز – همه – ««پدر»»شان را بغل می کنند تا روزش را تبریک بگویند.
لذتی که نمی شود با چیز دیگری قیاسش کرد و سنجید.
اینکه «پدر» دستهایش را تا جائی که جا دارد باز کند تا بروی در بغلش و شانه سترگش را با گونه های خیست لمس کنی.
می دانی که … هر وقت دلم تنگ شانه هایت می شود ، سنگ سفید مزارت را … می بوسم.
می دانی که … هر وقت دلم تنگ دست های گرم و مهربانت می شود ، سنگ سفید مزارت را … می بوسم.
می دانی که … هر وقت دلم تنگ نگاه مهربانت می شود ،‌ سنگ سفید مزارت را … می بوسم.
می دانی که … داستان عاشقی تو بود که سنگهای سپید را بوسیدنی کرده است.
پدر آسمانی ام … با دسته ی گلی از گلایلهای سپید ، اینجا ، در امتداد را اسمان ایستاده ام ، منتظر ، که بیائی و راه آسمان را بنمائی … روزت و شهادتت سعید و مبارک .
همین !

دیدگاه‌ها

  1. چمدون

    سلام.از طریق سایت سبکبالان به اینجا رسیدم!
    یادتون باشه پدران آسمونی همیشه تو قلبها زندن.حتی وقتایی که میبینید به ظاهر نامی ازشون برده نمیشه

  2. محتشم

    سلام
    میبخشید اگه دیر شده ولی باز هم جا دارد که تولد مولای متقیان را به شما تبریک عرض کنم.
    چرا که علی بسان کعبه است ، نگریستن به او عبادت و به سویش رفتن واجب است
    راستی تاریخ سفر تون کی شد ؟ نکنه بی خبر راهی بشی و ما رو فراموش کنید

  3. سید علی

    شهید خورشیدی است که بر افق تاریخ طلوع کرده است و بر کرانه هستی نظاره می کند.
    و زمینیان با تابش آن نور است که خویشتن را از ظلمت رهانیده اند.
    و اگر نبود این خورشید عالمتاب، زمین در ظلمت خویش سرگردان می ماند و عالم، در غفلت و تاریکی فرو می رفت.

بخش دیدگاه‌ها بسته شده است.