حج

این‌که ایامٌ معلومات فرا رسیده و ده روز اول ماه ذی حجه، آخرین فرصت حاجیان است برای مهیای حج شدن و یاد حج در دل حاجیان سال‌های گذشته زنده می‌شود و برای من که هنوز لذت حجِ خاصِ پارسال – که خدا به کرمش از من قبول کند – و حسرتِ امسال در حج نبودن و امیدِ بودن در حج سال آتی همه با هم در دلم جوشان است، بهانه شود که از حج و ایام نیکوی ماه ذی حجه بگویم. برای آن‌ها که لذت حج را چشیده‌اند و هم برای آن‌ها که مشتاق آن طعمِ بی‌بدیل هستند و هم برای آن‌ها که از شیرینیش بی‌خبرند.

القصه، برخلاف باوری که به غلط در بین عوام رواج دارد، حج عبادتی است واجب. عبادات واجب را خدا به شرط و اگر و اما، محدود نکرده است. چه این‌که نماز در همه حال واجب است و اما و اگر و شاید برنمی‌دارد. یا روزه که برای هر کس که توان گرفتنش را دارد، واجب است و ترکش معصیت و موجب کفاره‌ی سنگین مالی و جسمی است حتا!

باور عموم این است که حج، عبادتیست که جنبه‌ی وجوبش زیاد محکم نیست و می‌شود بدلش زد به مثلا کمک به فقیر و یا تهیه‌ی جهیزیه یا امثال ذلک. این که در جامعه‌ای تورم باشد یا گرانی، معیشت در مضیقه باشد یا دختر دم بخت داشته باشی یا پسری که زن گرفته و خانه از خودش ندارد، مجوز ترک حج برای کسی که توان و قدرت مالی و جسمی ادای این واجب الاهی را دارد نمی‌شود و تجربه‌ی شخصیِ حقیر این است که وراث، فیش حجِ فوت شده را به ثمن بخس می‌فروشند و می‌زنند به زخم زندگی و حجِ واجبِ فوت شده‌ از مرحوم، می‌رود قاطی باقالی‌ها. و مرحوم ِمغفورِ خلد آشیان و جنت مکان، معذب است در عالم برزخ الی یوم القیامه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.