بر خلاف قدیم که حجاج ایرانی راهِ خانهی خدا را پیاده و یا سوار بر اشتران و استران و خران از دل کوه و کویر و دشت و دریا و از مسیر عتبات عراق میرفتند و برمیگشتند و شش ماه قبلِ ایام حج راه میافتادند که بلکه به وقت به زیارت و حج خانهی خدا برسند، امروزِ روز غولهای آهنیِ سفیدی ساختهاند طیاره نام که حاجی را با بارش سوار میکند و به کمتر از نیم روز از فراز کوهها و دشتها و دریاها سِیر میدهد در دل حجاز پیاده میکند آنسان که زائر نماز صبح را در وطن و فریضهی ظهر و عصر را در حجاز اقامه کند.
از وقتی که بال طیاره باز شده در سفر حج و طیارات مدرنِ دورپرواز آمدهاند پای کار، هواپیما به یک نفس از شمالیترین نقاط کشور برمیخیزد و بیوقفه میراند تا خود عربستان. که قدیمتر این گونه نبود و حاجیای را میشناسم که سال ۴۰ از فرودگاه جدیدالافتتاحِ تبریز سوار طیاره شد و تا طیاره به لبنان برسد، در همدان و بغداد و اورشلیم! برای بنزین فرود آمد و تا بیروت بیشتر نرفت و از بیروت تا جده را با کشتی ادامه دادند.
الغرض، در یومنا هذا که ما هستیم، کاروانهای ایرانی صرفا با طیاره عزم حجاز میکنند و بر دو گروهند؛ مدینه قبل و مدینه بعد.
یعنی یا مستقیم به مدینه میروند و بعد شش شب اقامت و زیارت در مدینه به مکه میآیند برای ادای فریضهی حج یا نه یکراست به جده میروند و بعد از احرام در میقات جُحفه و ادای فریضهی حج در مکه، شش شب آخر سفرشان را در مدینهاند و از مدینه به وطن برمیگردند.
امسال، همهی سه کاروانی که از شهر ما به حج رفتهاند، بلکه همهی دوازده کاروانِ استان، همگی مدینه بعدند. یعنی مستقیم رفتهاند به جده.
به من باشد، دوستتر دارم اول مدینه بروم و بعد از همدما شدن با محیط، احرام حج ببندم و وانگهی، جحفه برخلاف میقات شجره – در حومه مدینه- بی در و پیکر است و آن تمهیدی که قبل از احرام باید بکنی و آن مهیا شدن روح و آن زدودن زنگارها قبل از ورود به حرم، سختتر و دیرتر اتفاق میافتد.
اگرچه، صاحب میهمانی، صاحب میهمان هم هست و میهمان و طبعش را بهتر از خودش میشناسد و اگر دندان داده، نان هم خواهد داد و این غصهی دلهای کدر و کوچک است که انگار میکنند، شرط است که از کدام دروازه وارد شوی و نمیدانند «گر شبی در منزل جانانه مهمانت کنند/گول نعمت را مخور! مشغول صاحبخانه باش»
و این چند خط و سطر، از حسرتِ جاماندن از حجِ امسال است و شوقی که برای بودن در آن جمع عظیم در سال آتی و سالهای بعدترش دارم… .