توکل خونم آمده پائین
این را،ماشین خاک گرفته ام می گوید که شانزده روز بود از تو گاراژ بیرون نیامده بود …
پیرسال تر ها البته به تحسین و تقدیس احتیاط کاری ام می گفتند که خوب کاری می کنی ماشین بدون بیمه سوار نمی شوی.
نمی دانستند البته و هی چرا می کردند که اصلا چرا بیمه اش نمی کنی …
من اما ،کلاس خودآزمائی ام بود این چند روزه که
البت دست آخر رفوزه شدم.
توکلش در من نبود که جرات استارت زدنش باشد و بیرون آوردنش …
یاد سالها قبل افتادم که باز ماشین بدون بیمه داشتم و توکلت علی الله گازش را تا هر کجا می گرفتم …
یقین ، دز توکل خونم آمده پائین!
ربنا و لا تواخذنا ان نسینا …
دیدگاهها
سلام
خسته نباشی
شما که راه بالابردن اون دز رو خوب بلدی
لااقل از اون مینوشتی ما هم یه چیزی یاد بگیریم
موفق باشید و سربلند