این یادداشت را از زبان یک شیعهی هیئتی بخوانید.
بچه سال که بودیم، از دنیا رفتنِ صدیقهی طاهره که درود خدا بر او باد را در تقویم و اعلانات رسمی، وفات میخواندند و نه شهادت!
یادم هست که حتا در برنامههای تلویزیونی – که تقریبا تنها رسانهی تصویری آن زمان بود – هم چیزی در فقرهی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها نمیگفتند و از دنیا رفتنِ حضرت را به غمِ دوری پدر و تحمل سختیهای بعد از پیامبر گره میزدند.
حتا یادم هست که وقتی خواستند در تعظیم شهادت بانوی دو عالم، یکی از دو فاطمیه را به عنوان تعطیل رسمی در تقویم بگذراند، صدای روشنفکر و تکنوکرات و… فلان درآمد که داستانی طولانی دارد و الغرض، بر کسی پوشیده نیست که ایام فاطمیه و ذکر مصیبت شهادت بیبی، از آن جمله همتهائی بود که در عهد زعامت رهبر کنونی انقلاب پا گرفت و امروز بعدِ قریب به بیست سال، جا افتاده و جان گرفته است.
و حضرت آقا در روزهای مخصوصی از ایام فاطمیه، مجلس روضه برپا میکنند و شخصا در آن حاضر میشوند و در مصیبت مادرشان جامه عزا بر تن و جلسهی ذکر مصیبت بر پا میکنند.
طوریکه الانِ روز، فقرهی شهادت زهرای اطهر جوری در قول و نقل مردم جا افتاده که کسی در فقرهی ظلم و جسارت و تعدیای که به خانه امیرالمومنین و زهرای مرضیه علیهما سلام روا شده، شک و شبهه و اما و اگری ندارد.
این وسط اما نکتهی ظریفی وجود دارد. همان رهبری که پیشتاز و پیشقدمِ اقامهی عزای فاطمی است و مینشیند پای روضهی غصب حق مسلّم علی، فتوا داده است که مظاهر اهل سنت را در مناظر عمومی لعن نکنیم. و عَلم برافراشته برای وحدت امت اسلامی و همت گذاشته برای یکی کردن قوت و قدرت مسلمانها چه شیعه باشند و چه سنی.
که بلای اختلاف را بردارد از میان برادرانی که همه با یک کتاب و یک پیغمبر و یک قبله و یک کعبه، مسلمان شدهاند و تقریبا همهی منابع فسیلی و معدنی و انسانی دنیا را در اختیار دارند و آتش اختلاف بینشان چنان شعلهورست که از عراق و افغانستان بگیر تا یمن و لیبی گرفتار بلای جنگ مسلمان با مسلمان شده و طرفین همدیگر را به قصد قربت به خدائی که هر دو آن را میپرستند و یکیست، میکُشند!
و نمیدانم چرا شیعیانِ دوآتشهای که وحدت منِ شیعه با سنیِ عراقی را به صلح با خلیفهی غاصب و جانیِ دوم تعبیر میکنند، چرا وقتی چکمهی نجس دواعش در چند قدمی حرم سیدالشهدا بود و وقتی تکفیریها حرم امامین عسکریین را با خاک یکسان کردند و وقتی النصره تا چند کوچه مانده به حرم زینب کبرا سلام الله علیها رسیده بود، سکوتِ مرگ گرفته بودند و چرا خون شیعه را فقط در قمه زدن به جوش میآورند و چرا آن عمامهای که در لندن بسته شده، تا یومنا هذا فرق سرش به قمه خونی نشده و چرا سنگ را بستهاند و سگِ هار صهیونیسم را رها کردهاند که هر جولانی بخواهد بدهد و چه قرابتیست اینان را با لندن که ملکه، در یکی از مراتع خوش آب و هوای حومه لندن، زمین به اینها میدهد که فدک بسازند و تلویزیون داشته باشند و صبح تا شب، فحشِ بدون خاصیت به عمر و عایشه بدهند؟