همهی ما رفتارهای عمومی و خصوصی داریم. لباس بیرونی و اندرونی داریم. لباسهای مخصوص مجالس عمومی که رسمی و شق و رق و اتو کشیدهاند و لباسهائی برای راحتیِ منزل و لم دادن که هر کدام بجای خودش لازمند و هیچکدام جای آن دیگری را نمیدهند. نمیشود با لباس ورزشی به مجلس عروسی رفت و نمیشود با کت و شلوار در رختخواب لمید؛ یعنی هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد.
ربط حرفم به اتفاقیست که شب میلاد امام مجتبی علیهالسلام در پخش زندهی شبکه ۵ افتاد و در آن، حین دعای آخر مجلس، مداحی که مجلس را به اوجِ استجابت رسانیده بود، اولی و دومی و سومی و آن نانجیبهی حرامزاده را لعن کرد و حاشیهای ساخت که منجر به بازداشت مداح در شب بیست و یکم و موضعگیری دادستان تهران و عزل مدیر شبکه و چه و چه شد.
اول اینکه؛ لعنِ مظاهر اهل سنت به فتوای مراجع و به حُکم عقل و منطق و استدلال حرام است. چرا؟ چون وقتی کار به فحش و ناسزا میکشد که منطق ته کشیده باشد و قدرتیِ خدا، شیعه در بین همه مکاتب مادی و فرامادی جهان، تنها مکتبیست که همیشه منطق و دلیل و برهان داشته و وقتی انبار منطقمان پر است، لزومی ندارد پرخاشِ لعن و نفرین بپاشیم توی صورت جمع.
دوم اینکه؛ وقتی کسی به کسی ناسزا میگوید، دارد ارّه میدهد دست طرف و باید منتظر باشد که تیشه بستاند و نمیشود که از های جوابِ هوی را انتظار نداشت.
سوم اینکه؛ کارنامه و سابقهی اسلام آوردنِ اولی و دومی و سومی و نحوهی بودنشان در جوار رسول خدا بر کسی پوشیده نیست و حضراتی که در مسیر شناخت و دفاع از اهل بیت علیهمالسلام، تا یومنا هذا کتابی ورق نزدهاند و هر چه بوده هیجانات هیئت و شور و سینهزنی بوده، بهتر است به جای دفاع بد، کمی کتاب ورق بزنند و استنادشان بجای پستهای تلگرامی و اینستاگرامی، به کتابی باشد که خودشان ورقش زدهاند و نه عکس و پوستری که در شبکات مجازی برای هم فوروارد میکنند.
(و صد البته که اینها را منی میگویم که مفتخرم به مشکی پوشیدن و شور و لطمه زدن و هیئتی بودن و همهی افتخاراتی که هیئتیها دارند!)
چهارم اینکه؛ طراح این لعن و نفرینهای بیحاصلِ بداثر، کسانی هستند که در حومه لندن زمین گرفتهاند از دولت علیاحضرت ملکه که فدک بسازند و در عالم اسلام و ترویج معارف اهل بیت، قدمی جز برای قمه زدن و فحش دادن به خلفای معلومالحالِ غاصب حق امیرالمومنین برنداشته و نمیدارند و اگر بجای هفته وحدت که ابداع حضرت روحالله بود حول اختلاف روایت چند روزه بین روایت شیعه و سنی در ولادت پیامبر اکرم، هفتهی برائت ابداع کردهاند که سالگرد حمله سلفیها به حرم سامرا و تخریب آن است، با رسم شکل توضیح دهند که در دفاعِ عملی از حرم همین امامان مدفون در سامراء، وقتی وهابیت تا چند صد متری حرم رسیده بود، دقیقا داشتند چکار میکردند و چرا فقط یک نفر شهید و مجروح و رزمنده مدافع حرم، ندارند توی دم و دستگاهِ به آن عرض و طولشان؟
پنجم اینکه؛ توهین به کسی که قرآن او را امالمومنین میخواند و البته میدانیم که چه خبط و خطاهای نابخشودنیای داشته و چه ظلمها و خیانتها به رسول خدا و علی و فاطمه و فرزندانشان (علیهمالسلام) کرده و باز برابر آیات همان قرآن میدانیم که از سوی خدا عتاب شده، خروجیای بغیر از نفرتافکنی و بهانه سازی ندارد.
اینکه نشستهای زیر کولر و در سایه امنیت و سلامت، بیآنکه به عمرت سیلیای در راه شیعهگری خورده باشی، زبان بچرخانی به توهین و ندانی که در همسایگیت در پاکستان و پاراچنار و عراق و سوریه، همکیشان تو را به جرم شیعه بودن سر میبُرند و شکم زنهاشان را میدرند و فیلم مراسم لعن و ناسزای تو را نشانِ چهار تا جوان خام سُنی میدهند و تحریکشان میکنند به قتل و غارت شیعه و ماشینشان را پُرِ TNT میفرستند بروند و بکوبدنش به اتوبوس پاسدارهائی که زیر سایه غیرت و اقتدارشان نفس میکشی، به فکر روز حساب و جزا هستی؟
و ششم اینکه؛ همهی اینها که شمردم یک طرف. طرف دیگر ماجرا اینست که ما در شیعه خانه اهل بیت زندگی میکنیم و مذهب رسمی کشورمان شیعه است و به کجا رسیدهایم که بخاطر یک خطای سهوی که حرف مجلس خصوصی در علن زده شده، مدیر شبکه عزل میکنیم و مداح بازداشت میکنیم و دل میجوئیم از اهل سنت و مگر آسمان به زمین آمده؟ همهی اتفاق این بود که حرفِ جلسهی خصوصی در جمع عمومی پخش شده. همین. قاطعیتِ به این شدت که چه؟