هر سفر حجی که پیش میآید، دوره میافتم به دوره کردن کتابهائی که دارم و دوره میافتم به خریدن و انباشتن کتابهائی که ندارم و به حج مرتبطند.
سالها پیش وقتی هنوز همشهری داستان را دوستان دورهی فعلی شواری شهر تهران، به پول نفروخته بودند و هنوز سردبیرش نفیسه مرشدزادهی کار بلد بود، در شمارهای که ویژهی سفر بود و به فراخور به سفرنامههای قجری اشاره داشت، بریدهی سفرنامهای منظوم به شعر چاپ شده بود که حاصل طبع بانوئی بود از نزدیکان دربار که در اواخر سلسله قاجار از راه ترکستان به حج رفته بود و سفرنامهاش به شعر بود و من همان زمان انگشت حیرت گَزیده بودم از سواد شعری و معلومات و تسلط بر کلمه و وزن و قافیهای که آن زنِ قجری داشته و توانسته با آن به قدرت و استواری شعر بگوید و سفرش را به شعر بکشد. و همان زمان حسرت برده بودم که کاش این سفرنامهی منظوم چاپ میشد و کاش یک نسخه از آنرا میداشتم.
نگو ۲۴ سال قبل، یعنی بسال ۱۳۷۴ و به کوشش رسول جعفریان عزیز، شعرهای این بانوی اصفهانی چاپ شده و نگو که قسمت و تقدیر این است که یک نسخه از کتابی که بعدها دوستش خواهم داشت، از سالها پیش لابلای کتابهای تلانبار شده در دفتر زیارتیای که بناست امسال زیر عَلَمش برای خادمی حجاج برویم حجاز، منتظر من است که ببینمش و بَرش دارم و از غربتِ ماندن در بین کتابهای خوانده نشده درش بیاورم.
و آن، شبی بود از شبهای پدرام و آرامِ ماه مبارک ۱۴۴۰ که با عوامل کاروان جمع بودیم در دفتر برای رتق و فتق امور مربوط به پالایش و اصلاح و تطبیق اطلاعات گذرنامههای حجاج در سامانه اینترنتی حج. و وسط کار برای رفع خستگی چشم از دوخته شدن به مانیتور رفتم پستوی دفتر لابلای کتابهائی که تهماندهی سهمیهی بسته فرهنگی هر حاجیست و از سالها حج بُردنِ حاج محمدِ مدیر، روی هم تلانبار شده.
کتابها را که زیر و رو میکردم، یاد نامه عرفانی امام به عروسشان افتادم که آن مرشدِ کاملِ راه بلد نوشته بود:
«شب گذشته اسماء کتب عرفانى را پرسیدى، دخترم! (در رفع حُجُب کوش نه در جمع کُتب) گیرم کتب عرفانى و فلسفى را از بازار به منزل و از محلى به محلى انتقال دادى یا آنکه نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات کردى و در مجالس و محافل آنچه در چَنته داشتى عرضه کردى و حضار را فریفته معلومات خود کردى… آیا با این محموله هاى بسیار به حُجُب افزودى یا از حجب کاستى؟ خداوند- عزّ و جلّ- براى بیدارى علما آیه شریفه (مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْریه) را آورده تا بدانند انباشتن علوم- گرچه علم شرایع و توحید باشد- از حُجُب نمىکاهد، بلکه افزایش دهد و از حُجُب صغار او را به حُجُب کبار مىکشاند… .»