به اسمش نمیآمد که اینهمه شیرین باشد؛ «تاریخ علم در دوره اسلامی» و نمیدانستم استادش اینقدر شیفتهی پیامبر باشد و اینقدر با حرارت و پر از شوق از رسول خدا بگوید و «پیامبر اکرم» از دهنش نیفتد و مفتونِ جانِ جهان باشد و شیفتهی محمد. که درود خدا بر او باد.
نمیدانستم که پیامبر، فقط پیام نیاورده و کارش فقط انتقال وحی به مردمان نبوده که او آمده تا بشر و نه فقط پیروانش را از تاریکی ندانستن و ظلمات وهم و خیالات و تصوراتِ باطل برهاند و رهانیده.
استاد، وقتی از «پیامبر اکرم» میگفت و میگفت که وحیای که او آورد نه مثل الواح موسی در بیابانی بیحضور مردم و نه مثل انجیل عیسی که قصههائیست با حضور جمعی محدود، که بین مردم و برای مردم و در سفر و حضر و شب و روز و سیف و شتاء نازل میشد و پیامبر، وحی را در جان مردم میریخت و عطش مردمان را با سخنی که از بالا آورده بود، سیراب میکرد و آن کتابی بود که با «خواندن» آغاز شد و پیامبرِ امّی مردم را به خواندن و یاد گرفتن و دست به قلم بردن فراخواند و مسیر قافله بشر را از رودرروئی با علم و آموختن، به سمت دانش و دانستن تغییر داد.
و مرا از آن روز که علم را بروایت ظهور «پیامبر اکرم» برایمان خواند، هزار هزار مرتبه بیشتر شیفتهی پیامبری کرد که برایم قدر «یک دنیا پدر» خواستنی بود و هست.
و هزار هزار مرتبه شوق دیدار دوبارهی آن گنبد سبزِ ستبر و آن گرمای نگاهِ پدارنهی پیامبرانه و آغوشی که همیشهی خدا گرم و بازست، در دلم شعله کشید.
میلادش مبارک؛ که اگر پا به دنیا نمیگذاشت، برکت از جهان رفته بود… .
دیدگاهها
این همه علاقه به پیامبر(ص) از کجا می آید؟ گفتاری از دکتر علی شریعتی