دارم به میانسالی پهلو میزنم و با اینهمه، هنوز بعضی مناسبات و رفتارها را نمیفهمم.
کدام رفتار و مناسبات؟ عرض میکنم؛
عصری زنگ زدند از بیمارستانِ محل بستری بیماران کرونائی که «احمد پسر محمود به نام خانوادگی رحیمفر متولد ۱۳۱۴ در اثر ابتلا به کرونا، ریق رحمت را سر کشیده است و ماشین جنازهبَر بفرستید برای انتقالش به سردخانهی آرامستان»
به عدد حساب و کتابی که من دارم، این مرحومِ کرونائی، چهل و نهمین همشهری ما بود که در اثر کوئید ۱۹ از دنیا میرفت و به عیارِ ناقصِ بنده، تکرار ۴۹ بارهی چیزی فرصت کافی برای عادی شدن و کنار آمدن با آنرا فراهم میکند.
یادش بخیر نباشد آن روز اولی که حدود ۶۰ روز پیش، خبردار شدیم اولین فوتی کرونائی در کابین عقبِ مزدای نعشکش، راهی آرامستان است و چه ولولهای بپا شد و چه محشر کبرائی و چه بحران بیسابقهای را از سر رد کردیم تا متوفی برسد و کارهای شرعی و اداریش انجام شود و برود توی دل خاک و آخرین بیلِ خاکِ سرد ریخته شود روی گورش… .
در تجربه مشایعتِ این چهل و چند نفر تا سرای باقی، انواع و اقسام گفتگوها و برخوردها و پرخاشها و سعهی صدرها و ناملایمات را از بستگان متوفی شنیده و دیده بودیم الا اینکه کسی بخواهد در اعلام علت مرگ دست ببرد و اعمال نفوذ کند.
الغرض، فاصله بیمارستان آیتالله خوئی تا سازمان، کم از یک کیلومتر است و قاعدتا زیاد طول نکشید رفتن خودروی حمل اموات و با متوفای کرونائی برگشتنش. و در این فاصله کم دوباره تلفن زنگ خورد که اعلام قبلی را اصلاح کنند که «مرحوم احمد رحیمفر، به دلیل کهولت سن از دنیا رفته است نه به علت کرونا!!!» و مسئول پذیرش تیز و بز ما که گرگ باران دیدهی این جور صحراهاست، از لحن و رفتار متصدی اعلام در بیمارستان فهمید که کاسهای زیر نیمکاسه است و در کسری از ساعت توانست رد این اختلاف اعلام علت فوت را در آورد و معلوم کند که یکی از بستگان متوفی کارمند بیمارستان است و لابی او بوده که توانسته علت مرگ را عوض کند! بیآنکه یارو کلاهش را قاضی کند که اینجا دیگر جای چانه زدن و آشنا جور کردن و فامیل بازی و اعمال نفوذ نیست و اعلام اشتباه علت مرگ، باعث میشود انتقال دهندگان نعش و تطهیرکنندگان و دفن کنندگان بدون تجهیزات ایمنی دست به کار ببرند و ویروس بخزد زیر دست و بالشان و بیخبر از همهجا و سر هیچ و پوچ، آلوده شوند.
اگرچه با اعلام موضوع به مقامات بالادستیِ حضراتِ لابی کننده و لابی شونده، موضوع حل و فصل شد و رئیسشان قول اکید داد که موضوع تکرار نشود و گوش آن دو همدست را به سختی بپیچاند، اما همچنان این سوال برای من باقی ماند که چه فرقی دارد کسی با کدام دلیل پزشکی از دنیا برود؟ ایست قلبی، تنگی نفس، کهولت یا کرونا؟
و مگر خدائی ناکرده، متوفای بخت برگشته، اعدامی است یا حین فرار از زندان و از دست مأموران، از پشت تیر خورده یا در مجلس گناهی بوده و بطور شنیع و زنندهای مُرده که دارید زمین و زمان را به هم میدوزید که از درج عبارت (covid 19) در برگ فوت جلوگیری کنید…؟
دارم به میانسالی پهلو میزنم و با اینهمه، هنوز بعضی مناسبات و رفتارها را نمیفهمم.
و دارم به این فکر میکنم که آیا نحوه مرگ و محل دفن، در یادکرد و بزرگداشت و تکریمِ متوفی و بزرگتر از اینها، در آمرزیده شدنش تاثیر دارد؟
و یا به عبارت بهتر؛ آیا پدیدهی روزمرهی مرگ، به دستههای لاکچری، معمولی و دون از شأن تقسیم شده که ما از آن بیخبریم؟
و اینکه اگر اصیلزادهای به دلیل کرونا از دنیا رفته باشد، خدشهی اساسی به اعتبار و وزانتِ تیر و طایفهاش وارد میشود؟