فذکِّر ان نفعت الذکری…

با رفیقی کل گذاشته ایم که هم را شبیه چیز یا کسی که به ش علاقه مندیم و به ش نمی رسیم و یا شاید نرسیم بنامیم.
مثلا وقتی طرف از دوره ی هشت جلدی تاریخ تمدن ویل دورانت خوشش می آید و زورش – پولش! – نمی رسد بخردش می گوئیم: تاریخ تمدنه اوخشیسن! (شبیه تاریخ تمدنی)
یا مثلا وقتی مدام حرف امام موسی صدر است می گویدم: امام موسی صدره اوخشیسن!
ام شب، نمی دانم چه خیال ها گذر کرد که یک هو و بی مقدمه! برگشت و گفت: باباوا اوخشیسن…
بعد من یادم آمد که بابا را فقط دوست دارم نه یک کلمه بیشتر نه کلمه کمتر.
یعنی بابا فقط در حد دوست داشتن برایم عزیز است…
فقط در حد دوست داشتن…