داد ندار!؛ روایت سیل در روزمره‌های یک مدیر روزمره

فهمیدم
توی بحرانی‌ترین لحظه‌های یک پدیده‌ی غیرمترفبه به‌مانند بارن بحرانی‌ای که شب دهم تیرماه‌مان را ساخت و زار و زندگی خیلی ها را برد زیر آب
کسی برنده است که دادش بلندتر باشد و هوچی‌گری‌اش گیرا‌تر و مظلوم‌نمائی‌اش عینی‌تر است.
و اگر داد نداشتی و بی‌داد نکردی، تخلیه‌ی آب از زیر زمینِ تا سقف آب‌گرفته‌ات می‌ماند برای بعد اجابت خرده فرمایشات هوچی‌گرانی که آب تا قوزک پاهایشان هم بالا نیامده و زمین و زمان را به‌هم دوخته‌اند که آی به داد برسید که سیل ما را برد!
و این، هنوز از نتایج سحری بود که با سیل گذشت و “داد ندار” را گو باش که صبح دولتش بدمد!!!
بقول شهریار شیرین گفتار؛ این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم…

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.