به نظرتان، این پتهای که دوستان هم حزبی و غیر هم حزبی در جریانِ مذاکرات اخذ رأی اعتماد به کابینهی یازدهم روی آب ریخته و میریزند، ناشی از دغدغهی نمایندهگی ملت و در راستای ادای وظیفهی خطیر سخنگوئی ملت و سوگند نمایندگی و حرف حق گوئیست یا برآمده از بغضِ نرسیدن سهمیه و سهم و سهام در مذاکرات پشت پرده؟
لابی چیز خوبی است.
ناگفتهها را گفتن نیز.
صدای رسا نیکوست و حلقومِ فریادِ ملت بودن هم!
اما، بعد از سی و چند سال تنفس در فضای جمهوریِ برآمده از اسلام، ملت اینقدر حالیشان هست که بفهمند؛ داد حضرات از کجا و چرا برآمده!
راستی!
چرا سر و صدائی از نمایندگان محترم استانهای آذرینشین نیست؟
دیدگاهها
سلام. من دردم می آید. چون اخلاق را قورت داده ایم و تفاله اش را قی می کنیم و آبرو ریزی کار دلپذیری به نظر می رسد. می دانید چرا؟ چون ما از شفافیت فرار کردیم. پنهان کاری کردیم. جایی که باید اطلاعات میدادیم ندادیم. همه چیز ماند توی گلوها. آنقدری که حالا برای خالی کردن این چیزی که به بغض تبدیل شده، بوده و نبوده را باهم قاطی کرده ایم.
جسور کسی است که می گوید. اما قیدش را فراموش کرده ایم. جسور کسی است که حق را به وقتش می گوید. و ما کلا وقت شناسی را فراموش کرده ایم.
میدانید چرا؟ چون ما آداب همه چیز را فراموش کرده ایم؛ آداب سیاستی که نداریم، اخلاقی که فراموش کرده ایم، احترامی که سرمان نمیشود، مصلحتی که دیگر وجود ندارد و صداقتی که به تاریخ پیوسته است.
عالمی دیگر بباید ساخت از نو آدمی…
کاش دلمان کمی اسلام بخواهد
==============
حسین:
بله! بقول خواجه؛ آدمی در عالم فانی نمی آید پدید
آدمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی!
موافقم