به استقبال ماه خدا؛ ماه دعا

“آقاجان! مثل اینکه بوی ماه مبارک می‌آید. آقاجان! من که از بس گناه کرده‌ام، دیگر شامّه‌ام هیچ چیز را استشمام نمی‌کند و متوجّه نمی‌شوم. اولیاء خدا هرچه داشت ماه مبارک نزدیک می‌شد، حالشان، حال عاشق‌ها و مجانین می‌شد. اصلاً در یک حال و وضع دیگر، در یک صفای دیگر و گویی در یک طرب خاص بودند که دارد ماه مبارک می‌آید. بارها عرض کردم، دیگر ماه رجب که می‌شد، هی دست زیر محاسنشان می‌بردند که خدا! تا به حال که جانم را نگرفتی، می‌شود لطف کنی و ماه مبارک را درک کنم، شب‌های قدر را درک کنم و من هم به ماه مبارک وارد شوم. من هم که هیچ موقع برای طول عمرم دعا نمی‌کنم امّا حالا که بوی ماه مبارک‌ می آید و تو هم تا به حال جانم را نگرفتی، بعد ماه مبارک جانم را بگیر. بعد هم هرچه به ماه مبارک نزدیک می‌شود، این‌ها دائم گریه و فغانشان و خواسته‌شان دل شب این است که ماه مبارک را درک کنند؛ چون آن‌ها می‌دانند ماه مبارک چیست.
البته من و تو هم می‌فهمیم امّا زمانی که از این دنیا رفتیم. برای همین در دعای ماه مبارک رمضان اوّلین دعا این است که « اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور ». چون اهل قبور می‌فهمند، به من و تو التماس می‌کنند، می‌گویند: قدر ماه مبارک را بدان، ما الان چون دستمان کوتاه شده می‌دانیم چه خبر است و حالا دارند نشانمان می‌دهند. ما می‌دانیم این «أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ» یعنی چه، «نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَهٌ» یعنی چه، یک آیه ختم قرآن است یعنی چه. دائم می‌گویند حواستان باشد و به من و شما التماس دعا می‌گویند، حتّی خوبان عالم! لذا قدر بدانیم.”
از این‌جــــــا: +

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.