تغییرات

گوش شیطان کر، امروز بالاخره بعد از چهار پنج شبانه‌روز قسمت شد که بروم بیت. یعنی اولین نوبتِ بعد از ادای مناسک عمره‌ی تمتع در حین ورود به مکه در سی و یکم مردادی که گذشت.
کمک در توزیع سه نوبت غذای روزانه و رسیدن به احوال هشتاد و چند زائر و تقسیم ملزومات و میوه‌ی روزانه، نه نا می‌گذارد برای آدم و نه وقت که سمت حرم بروی.
دو روز در میان، وقت تقسیم صبحانه را استراحت خورده‌ایم و بامداد پریروز را که فرصت مهیا بود برای رفتن به بیت، چنان سرمائی خورده بودم که حال چند ساعت پیاده رفتن و آمدن در من نبود.
الغرض، بامداد خمار امروز وقتی دیگر دلم برای بیت و آن حلقه‌ی خلائقِ متراکم و دائمِ دورش لک زده بود و بی‌تابی امانم را بریده بود با حاج محمدِ معاون رفتیم حرم. به نماز و به طواف و به تماشای تماشاگه راز.
صحن را دارند وسیع‌ترش می‌کنند. رواق‌های سنگی‌ای که یادگار دوران استیلای عثمانی‌هاست را خراب کرده‌اند و جز قسمت محدودی در ضلع شرقی بیت، چیزی از آن‌ها باقی نمانده. شنیدم که می‌گفتند، دولت ترکیه خواسته سنگ‌ها را که قهوه‌ایِ خوش‌رنگی بوده‌اند را برگرداند به استانبول و آنجا با آن‌ها مسجدی نو بسازد.
تغییر عمده‌ی دیگری که به بیت داده‌اند حذف پله‌هائیست که صحن را به رواق‌های اطراف وصل می‌کرد. در توسعه‌ی جدید، مسیر ورود به طواف با سرازیری‌ای از کوه صفا جدا شده و آمد و شد زائر راحت‌تر است.
چیز دیگری که لابلای تغییرات نظرم را جلب کرده، حذف ترجمه‌های فارسی از ذیل تابلوهای راهنما و جایگزینی آن با ترجمه‌ی پاکستانی است. حتا صرافی‌ها هم دیگر نرخ برابری ریالِ ایران را با ریال سعودی نمی‌زنند در تابلوهایشان و این یعنی هنوز سردی در روابط سیاسی حاکم است و شاید حالا حالاها، آبی از این رابطه‌ی نیم‌دار، گرم نشود… .
و دیگر نکته این‌که، حجاج اقلیم کردستان عراق که نوعا جلیقه‌ی کرمی تن‌شان است را در سفر قبلی دیده بودم که روی سینه‌ی چپ جلیقه پرچم اقلیم کردستان و در سمت راست پرچم عراق را دوخته بودند و امسال دیدم که پرچم عراق از لباس متحدالشکل‌شان حذف شده. یعنی یک گام به تشکلیل کشور مستقل کردستان نزدیک‌تر؛ مثلا!
که خدا دور بدارد آن روز را و آن بلا را از دامن منطقه‌ی ملتهب‌مان و حسرت آن بر دل دسیسه‌چین‌های منطقه و فرامنطقه بماند؛ الاهی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.