همیشه به نظرم آمده که جشن تولد و گرامی داشتن آن یکجور کار دخترانه است.
نیز حتی تبریک گفتن آن.
هنوز با فلسفهی خلقت و اینکه باید بیهیچ ارادهای بیفتی در سیکلی که قرارست در آن آنقدر چرخ بخوری و بخوری تا شاید برسی به جائیکه برایت مقدر است، مشکل دارم. یعنی هنوز منطق چنین کاری برایم هضم نشده…
اصلا این دور چرا باید شروع میشد که حالا هی چپ و راستش بکنی تا شاید! خیلی دور نیفتی از اصل خویش. به عبارت اُولی، حکایت سرِ درد نکرده است و دستمالِ نبسته…
هر وقت هم خواستهام به کسی تولدش را تبریک بگویم بلافاصله این جملهی معلم شهید در ذهنم ساری شده که : نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد، نمیدانم کوزهگر از خاک اندامم چه خواهد ساخت…
شاید به این خاطر که چیز فهمهای هستی، همیشه درِ گوشم خوانده اند که مثلا: اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور.
وقتی طبیعت متولد شد و شما به سیر این تماشاگه راز نشستید، یاد مرگ! کنید …
یا وقتی به لباس احرام در آمدهای و بعد فراغت از مناسک، دوباره متولد!!! شدهای، بلافاصله باز یادت میافتد که همآن راه بلدهای کهکشان خلقت، جای دیگری گفته بودند: خدا حج و عمره را قرار داد که آینهای برای انعکاس احوال قیامت کبری باشد.
بگذریم.
هر سالی که به نشانهاش یک شمع به شمارهگان شمعهای روی کیک تولد هرکسی! اضافه میشود، فاصله او را با فوت آخر استاد کوزهگر بر گِل وجودش کمتر و کمتر میکند.
هر وقت شمعهای روی کیکات را فوت میکنی، یادت باشد که که روزی به همین زودیها چرخِ فلک میایستد و استاد کوزهگر، بعد آنکه فوت آخر کوزهگریاش را دمید، گِل کوزه شدهات را میفرستد بغل باقی گِلهای کوزه شده در کورهای بنام برزخ و بعد باید آنقدر آنجا بمانی که خدا میداند … و کذلک النشور!
و اینچنین است قصهی رستاخیز عظیم!
پسنوشت:
شانزدهم آبان هر سال، یکسال از شمارگان فرصتِ کشت و کار در مزرعهی دنیا، از کفم میرود.
گمان نمیکنم این فرصت سوزی، تبریک گفتن داشته باشد.
که فرمود؛ فرصت، همچون ابرِ در حال حرکت است …
یا علی مددی
دیدگاهها
در پناه حق
تبریک بابت اینکه ۱ سال به ظهورش نزدیکتر شدیم .
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
خسته نباشی
تبریک ما رو به مناسبت عید سعید میلاد امام انس و الفت حضرت علی بن موسی (ع )پذیرا باشید
و تولد خود شما هم نیز
پایدار باشید
یا حق
راستی این شماره که فرستادی زمینی نبود نه ؟