آتش نماد اساطیری فرهنگ ایرانیان و آذربایجانیان است.
در فرهنگ اساطیری ما، وقتی ابراهیم ِ نبی، در آتش دان نمرود شد و حیِّ جلیل، آن را برای عبد ِخلیل گلستان و سرد و سلام کرد و فرمود: (یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ)، یا آنگاه که سیاوش بعد آن اتهام و برای اثبات پاکی اش از آتش گذشت و زبانه های آتش بر او که پاک بود بی اثر ماند قصه ی خالصی آتش سر زبان ها افتاد و آتش یکی از عناصر ِ اربعه ی طبیعت شد و تا یومنا هذا هر چه و هر که را که ناخالص باشد و خام، به لهیب زبانه های گدازنده ی آتش می سپارند که ناخالصی اش زدوده شود و خامی اش پخته شود…
پدیده ی مانائی که این روزها، کم تر کسی است از ریشه و منشاء آن مطلع است و می داند که اصلن چرا چند روز مانده به عید، مردان مدعی شجاعت از روی آتش می پرند؟ و این عبور سالم و سلام و سِلم از روی زبانه های آتش در پسین روزهای سال کهنه و در آستانه ی حلول سال و روز نو یعنی چه؟ و کمتر کسی است که شنیده باشد آتش در نوروز بر ابراهیم گلستان شد…
و انگار این پرش و این گذار نمادین، سرنوشت محتوم همه ی ماست و لابد و لا شک همه مان یک جائی در روز حساب! از روی آتشی پرلهیب عبور داده می شویم تا سیه روی شود هر که در او غش باشد آنجا که می فرماید:
(وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا. ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا) (مریم.۷۱و۷۲)
و هیچ کس از شما نیست مگر [اینکه] در آن وارد مىگردد. این [امر] همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است. سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی میبخشیم؛ و ظالمان را -در حالی که (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمدهاند- در آن رها میسازیم.