هر چیزی که انسان را از دانستن و فهمیدن در موردش منع کنند، ناخودآگاه جذاب میشود. شاید اگر آن ممنوعیت از اول نبود، کسی شوقی برای دانستن در موردش نداشت و هر بار بیتفاوت از کنارش رد میشد. کره شمالی، یکی از آن مناطق ممنوعهای است که دوست و دشمنش دوست دارند در موردش بدانند …
امروز آخرین روز کاری از سال هزار و سیصد و نود و هفت خورشیدی بود و همه در همهمهی انجام کارهای تلانبار شده که مبادا بماند برای سال نو و مگر انگار در سال نو چه خبر است که نباید کاری از این سال به آن سال بماند و کسی نیست بهمان که داریم با …
هنوز که هنوز است، کابوس قیلولههای ظهرگاهیِ تعطیلاتِ عید، تمام شدن روزهای تعطیلی و ماندن تکلیفهای پیک نوروزی است. دیرکردن جاماندن عقب ماندن از همان کودکی و نوجوانی و تا حتا حالا، ترسِ بزرگ و نهادینه شدهی همنسلهای من است… . بقول قیصر: “حرفهای ما هنوز ناتمام تا نگاه میکنی وقت رفتن است! باز هم …
در هوای لطیف بهاری در تماشای وزش تندباد شدیدی که دیروز و در آخرین روز تعطیلِ نوروز، طوفانی از او برخاست عظیم در لابلای تماشا و لذت دیدار دوباره جوانهی برگها و شکوفهها بر شاخههای از خواب زمستانی رُسته به قرینهی تکلیفی که برای ترم آخر یکی دو گروه از دانشجوهای در آستانهی فارغالتحصیلی معین …