مردان آنجِلُس

رفیق زبان‌دان ما که قبلا + معرف حضور شده، در حرکتی جدید وقتی در علافی یکی دوهفته‌ای بعد ادای مناسک از نشستن در هتل و بی‌برنامه‌گی کلافه شده، عزم کشف معابر و شوارع مکه به سرش زده.
از دی‌روز هم غیبش زده بود و آیند و روندش محل شک و تأمل و تردید بود. ام‌روز اما سر سفره‌ی نهار درآمد که از صبح با غلام‌رضا رفته‌اند اطراف پل جحون و قبرستان ابوطالب و راسته‌ای کشف! کرده‌اند که پر است از مغازه‌های شیک و اجناسی با قیمت‌های باورنکردنی!


داشت جغرافیای محل اکتشافش را کنار آش ریخته از کاسه‌اش رسم می‌کرد که گفت اسم آن‌جائی که یافته‌ایم آنجِلُس است و خیابان شرقی قبرستان ابوطالب را که بروی بالا می‌رسی به‌ش و این همان شارع معروف آندلس بود که سال‌ها قبل با رفقای عمره‌ی دانش‌جوئی چند شب تا صبح پیاده گزش کردیم و از نانوائی سر گذرش فتیر تازه از تنور درآمده گرفتیم و الخ…
حالا ما هی قسم و آیه بیاوردیم که: جناب رابینسون کروزوئه‌ی کاشف! آن‌جا اسمش خیابان آندلس است و آنجلس نیست زیر بار نرفت که نرفت… و این چنین بود که نام مردان آنجلس ثبت شد به نام جناب ایشان و غلام‌رضای از همه جا بی‌خبر!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.