شبهای رمضان ای دو سه تا کوچه زِما دورتر … توسط حسین شرفخانلو در یکشنبه, سپتامبر 14, 2008 دلم، برای لرز شانه هایم تنگ شده است. برای دستهایم که تا دامانت بالا می آیند. برای تو! برای طعم شیرین سحری های بعد از احیاء. برای چرت بعد از طلوع فجر … برای خیال خوب اجابت و وصل! نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط آیه جماعت خدا حسینیه خوی دفاع دل نامه ذکر روزمرهها شبهای رمضان شهیدانه چهل سال بیبابا جماعت خدا دل نامه ذکر روزمرهها شبهای رمضان شهیدانه نوستالوژی تولد داریم… پولیتیک خوی دفاع شبهای رمضان شهیدانه از شمار اسمها یک تن کم؛ وز شمار عموها، هزاران بیش
دیدگاهها
برای نون و پنیر و خرمای نذری
…
دلتنگیهایت را اسراف نکن
…