از دکتر و رئیس دانشگاه بگیر تا سلمانی و بساز بفروش و کارخانهدار و کوهنورد، همه جور آدمی با هر شغل و ردهای در کاروان ما یافت میشود. حق حُسن جور بودن جنس اهالی گروه دویست و چهارنفرهمان در یک سطر و دو سطر ادا نمیشود اما میشود گوشههای تخصصی ارتباط مشاغل و سفر قبله را لااقل به قدر یک پست وبلاگی برشمرد!
غرض، کوهنورد گروه که سررشته دارد از جیپیاس و تجربه دارد در مکانیابی با گوگل ارث، به مدد اینترنت پرسرعت هتل، مسیر جبل النور را کشف! کرده و با محاسبه قول داده که بیست دقیقهای و با پای پیاده برساندمان پای کوه و نیازی به ماشین و اجارهی سیاره نیست.
یا پزشک همراهمان که دائرهالمعارف اطلاعات داروئی و کاربرد انواع دوا در درمان انواع مرض است کمکمان است تا هر شبهه در مصرف و عدم مصرف هر دارو را به طور کامل و جامع مرتفع کند.
اما جالبتر حضور یک پیرایشگر متبحر و خوشدست در جمعمان است. پیرمرد که مو در سلمانی سفید کرده و زبان اصلاح و تیغ و موزِر و ماشین اصلاح دستی را بهتر از همه میداند.
امروز بعد صرف صبحانه که فتوای قبلی روحانی کاروان مبنی بر جواز اصلاح با ماشین ریشتراشی قبل حلق در روز عید قربان باطل شد، چندتائی مثل من که موی پرپشت دارند و تیغ بدانها کارگر نیست، سر همان میز صبحانه دست به دامن استاد سلمانی شدیم که الغوث و الامان و داد و بیداد که قبل یوم ترویه و احرام تمتع بیا و موهای ما کوتاه کن و بپیرای.
و آمد و بی روپوش و قیچی و الباقی ابزار و قفط با یک فقره ریشتراش به قاعدهی یک سطل پُرِ زباله مو از سر ما تراشید و ما هی بیت خواندیم که:
سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی
که من در شهر خود دارم سَر و سِرّی و سامانی…
فیالحال با عنایت به شوق دوستان به دیدن نسخهی بی مو از کلهی مبارک، همهگان را به روز بازگشت حواله میدهیم. اصرار نفرمائید!