داستان ایرانیان مقیم خارج از کشور مثنوی هفتاد من کاغذ است که آمنه یک پرده از آن هزار جلوهی آن بود.
اولش با ترس آمد داخل هتل و با شکی که در چشمهایش موج میزد سراغ درمانگاه هتل را گرفت. از شانسش نوبت شیفت پزشک خوشمشرب و خوشخلق کاروان ما بود و با روی باز مورد استقبال قرار گرفت. آمنه هم یکی از هزار و خوردهای حاجی ایرانی امسال بود که با تور خارجی خودش را به مناسک حج رساندهبود. مقیم کالیفرنیا و بزرگ شدهی کاشان و آرشیتکت که دو پسربچهی خردسالش را سپردهبود به مهدکودک شبانهروزی مسجدشان در آمریکا و با شوهر و باقی هممسجدیهایش به شش هزار دلار آمریکا راهی حج شدهبودند.
بعد ادای مناسک مریض شدهبود و با رقمی نجومی در درمانگاهی سعودی ویزیت شدهبود و دیروز بعد از یک هفته هنوز سرفههای خشک گلویش ادامه داشت.
در مسجدالحرام همصف یکی از ساکنین هتل شدهبود و بعد حرفهای خالهزنکی زنانهای که مرز و جغرافیا نمیشناسد راهنمائی شدهبود بیاید هتل و از خدمات رایگان پزشکی دائر در طبقهی هشتم استفاده کند.
دکتر میگفت روز اولی که آمدهبود باورش نمیشد با یک همچه تجهیزات و درمانگاه مجهزی مواجه شود. میگفت وقتی برایش داروی اریترومایسین تجویز کردم و دست بردم از قفسهی داروها یک ورق اریترومایسین با مارک ساخت ایران برداشتم و بهش دادم داشته از تعجب شاخ در میآورده که مگر ایرانیها بلدند اریترومایسین بسازند در داخل؟ و تعجبش وقتی بیشتر شدهبود که قیمت دارو را پرسیده و فهمیده که قیمت یک ورق قرص اریترومایسین هفتادوپنج برابر کمتر از مشابه آن در آمریکاست و میگفت که همین اریترومایسین را از داروخانهای در مکه به هفتاد ریال سعودی خریده است.
آمنه و هزار هزار آمنهی دیگری که بیست سی سال است ایران را از دریچهی دوربین رسانههای ینگه دنیا میبینند حق دارند ایران و ایرانی و همت و پیشرفتش را نشناسند و باور نکنند. بعثهی عریض و طویل حج ایکاش به قدر همتی که برای جذب زائران سیاه پوست آفریقا و زرد پوست جنوب شرق آسیا و چشم سبزهای اروپائی میکند کمی هم فلش توجه را سوی ایرانیهائی مثل آمنه بگیرد…
آمنه انگار که تکهای از وطنش را در خیابان امیرماجد مکه یافته باشد، امروز هماطاقی افغانش را که هممسجدیاش در کالیفرنیاست آوردهبود تا دکتر جوان و خوش خلق ایرانی! معاینه و درمانش کند.
حج، از این مثنویهای هزار من کاغذ، بیشمار دارد که حج واجب شده تا آنها را هم بنمایاند که فرمود: لیشهدوا منافع لهم! +
دیدگاهها
صحبت های شما درست اما این عبارت “حرفهای خالهزنکی زنانهای که مرز و جغرافیا نمیشناسد راهنمائی شدهبود بیاید هتل و از خدمات رایگان پزشکی دائر در طبقهی هشتم استفاده کند.” واقعا توهین امیز و بی ادبانه است